مجالس و انجمنهاي علمي و فرهنگي دوران آلبويه (2)
مجالس و انجمنهاي علمي و فرهنگي دوران آلبويه (2)
6. كتابخانهها و دارالعلمها
درمقامات حريري درباره كتابخانه ابنسُوار بن خّمار در بصره از زبان حارث بصري چنين آمده است: هنگاميكه به زادگاهم بازگشتم از كتابخانهاي ديدن كرده كه انجمن دوستداران ادب و ديدارگاه بوميان و بيگانگان بود، در آنجا مردي آمد با ريش انبوه و ژنده پوش كه كس بدو اعتنايي نكرد، ولي همينكه زبان به سخن گشود، همگان شيفته دانش او شدند و گرد او جمع آمدند و از سخنانش به شگفت در آمدند.(2)
سيدمرتضي نيز ـ همانگونه كه گذشت ـ منزل خود را به كتابخانه مجهز كرد. از آثار بر جاي مانده تاريخي و ادبي و كلامي برميآيد كه مجلس درس و بحث سيد مرتضي كه در دارالعلم او برگزار ميشد، پايگاه و محور انديشه زمانه و مركز بحثهاي ادبي و فقهي و كلامي بود،. چنانكه ابوالعلاء مَعَرّي هنگام اقامتش در بغداد، همواره در اين جلسات شركت كرده و ميان او و سيد مرتضي بحثهاي جالبي در ميگرفت.(3)
شريف رضي (م406 ق / 1017م) نيز در بغداد بنيادي آموزشي ساخت كه آنرا دارالعلم ميخواندند. اين مركز نيز بزودي به ميعادگاه مردان علم و ادب مبدل شد. ابوالعلاء معري در اين مكان با بسياري از فضلاي زمان محاوره داشته و در كتابهاي مختلفش به اين مذاكرات اشاره كرده است.(4)
7. كليساها
بنابراين، مناظرهها گاه خارج از محلهاي مربوط به مسلمانان ـ به طور ارادي يا اتفاقي ـ بوده است، از جمله مسعودي ميگويد كه با فيلسوف اهل جدلي بهنام ابو زكريا ـ دنحا ـ در بغداد و در كليساي خضراي تكريت در سال 313 ق/ 935م مناظره كرده است.(6)
8. انجمنهاي مخفي اخوان الصفا
ج) اهداف تشكيل مجالس
1. آموزش و آموختن
از آثار بر جاي مانده از اين مجالس كتاب الهوامل و الشوامل است كه تأليف آن مربوط به ايامي است كه ابوحيان در ري و دربار ابنعميد به سر ميبرد. كتاب، مشتمل بر پرسشها (الهوامل) و پاسخهايي (الشوامل) است كه ميان ابوحيان و ابوعلي مسكويه، فيلسوف و مورخ مشهور و كتابدار ابنعميد مبادله شده است.(10) پرسشهاي ابوحيان جنبه استهزا و به دشواري افكندن حريف ندارد، بلكه در واقع براي آموختن است. براي نمونه، پرسش 168 آن را چنين است:
ابوحيان: چرا آب دريا شور است؟ مسكويه به علت تابش نور خورشيد است و طبيعت آب آن است كه بر اثر حرارت تبخير ميشود و املاح آن باقي ميماند. و اگر اين فرايند، تداوم يابد، به مرور آب به شدت شور ميشود. پس از پاسخ مسكويه ابوحيان پرسش ديگري آغاز ميكند.(11)
نمونه ديگر در دوره مورد بحث، مجلسِ اُنس اِبنسعدان با ابوحيان توحيدي است. ابنسعدان شبها با ابوحيان در ابواب مختلف ادب و لغت و فلسفه و الهيات و اخلاق كه خود در آن دانشها اطلاعات بسيار داشت و اين معنا از پرسشهاي او از ابو حيان آشكار است، به گفتوگو ميپرداخت. ابوحيان شرح اين گفتوگو را در كتاب مشهور الامتاع و المؤانسه كه آنرا به چهل شب تقسيم كرده، گرد آورده است. اين مباحثات اينگونه بود كه وزير مسئله اي مطرح ميكرد و ابوحيان به درخواست وزير به صراحت و با خاطري آسوده، پاسخ داد و ضمن پاسخ، پرسشهاي ديگر پيش ميآمد و به همين روش در مباحث مختلف، گفتوگو ميشد.(12)
2. ارزيابي مرتبه علمي
3. استهزا و به دشواريافكندن حريف
ابوحيان توحيدي در الامتاع، مناظره ابوبشر مَتّي (منطقيِ برجسته آن عصر) با ابوسعيد سيرافي (نحوي و فقيه برجسته بغداد) را در وقايع شب هشتم نقل ميكند. اين مناظره در حضور ابنفرات وزير(در م326/ 939ق) جريان داشته و نويسنده خود، آنرا شنيده و ثبت كرده است. ابوبشر در اين جلسه به سبب تعصب به زبان يوناني و دانش اندكي كه از زبان عربي دارد، بارها سرزنش ميشود و در پاسخ ميگويد كه نحو مربوط به لغات وكلمات است، در حاليكه منطق به مفاهيم ميپردازد و مفاهيم در ترجمه، محفوظ ميمانند. اما سيرافي كوتاه نميآيد و يك سلسله سؤالهاي نحوي از متّي ميپرسد كه او نميتواند پاسخ دهد. بدينسان، سيرافي در برابر حريفي كه بي اطلاعياش از ظرايف يك زبان بغرنج، در آغاز بحث مسلم انگاشته شده بود، به پيروزي سطحي نايل ميشود. هر چه متّي در پاسخگويي به اين اختراعات زباني بيشتر درميماند، سيرافي احساس رضايت بيشتري ميكند. متّي به حريفش ميگويد كه اگر او هم به همين شيوه در زمينه منطق سؤال پيچ شود از عهده پاسخگويي برنميآيد و همانند او درميماند، ولي سيرافي باز هم كوتاه نميآيد و با شادماني به استهزاي متّي ادامه ميدهد.
يادآور ميشود كه نه فقط وزير، بلكه ساير شنوندگان هم از پيروزي نحوي بر منطقي، احساس شادماني ميكنند. همچنين نه تنها مَتّاي نسطوري، بلكه كِندي (فيلسوف مسلمان) هم كه به مَتّي ياري ميرساند، سرانجام در سيل تمسخري كه بحث به پايان ميرسد، غرق ميشوند.
اين تمسخر و استهزا، گاه از هر دو جانب مناظرهكننده انجام ميشد، چنانكه شيخ مفيد در مجالس خود آورده است:
روزي در مجلسي حاضر شدم، پس در آن كلامي از پستي و رذيلت بنيتيم بن مره جاري شد. در اين باب، شيخي از شيعه برسبيل استهزا اشعاري ميخواند كه دلالت بر آن كند. چون آن شيخ اشعار خود را خواند، ابوالعباس بن هبهالله منجم با او به معارضه و منازعه پرداخت و با تمسخر ادامه داد: يا شيخ چه چيز تو را به اشعار عرب دانا كرده است؟(14)
3. خودنمايي و فخرفروشي
داستان رفتن باقلاني از بصره به شيراز و ورود او به مجلس عضدالدوله و مناظره با بزرگان و رؤساي معتزله در حضور او در ترتيبالمدارك از قول خود با قلاني ذكر شده است. اين گرچه، نقل مناظرههاي يك جانبه است، اما مسلم است در اين مذاكره، باقلانيِ اشعري مذهب كه عقايدش كاملاً مخالف عضدالدوله معتزلي و شيعي بود، توانست با فصاحت كلام و نيروي استدلال و احتجاج در عضدالدوله نفوذ كند و به او تقرب جويد تا آنجا كه به دستور او معلم و مربي فرزندش شد.(18)
عالمان و دانشمندان در جريان مناظره و در چگونگي بيان خود نيز اغلب انگيزه خودنمايي را ظاهر ميكردند. ابنجوزي گويد: محدثي كه در رقه (باغي در بغداد) از شيخ و استاد خود حديث شنيده بود در سخنان خود ميگفت: «حدثني فلان و فلان با رقه» تا مردم گمان كنند كه او براي فراگرفتن حديث تا رقه شام رفته است. محدثي ديگر در بين نهر عيسي و نهر فرات مينشست و ميگفت: «حدثني فلان و فلان من وراءالنهر» تا مردم فكر كنند كه وي براي طلب حديث تا ماوراءالنهر سفركرده است.(19)
د) شركت كنندگان در مجالس
1. همتايان علمي
ابوزكريا صيمري كه معمولاً اولين سخنگو در جلسات گروهي بود؛ ابوالفتح نوشجاني كه خود مجلس مهمي داشت؛ ابومحمد عروضي، شاگرد سابق ابنعدي؛ ابومحمد اندلسي، نحوي بزرگ اندلسي كه در طلب دانش به شرق آمده بود؛ ابوبكر قومسي، فيلسوف و شاگرد سابق ابنعدي، كاتب و علاقهمند به كتاب و غلام زحل، منجم؛ و حسن بن مقداد از اعضاي مجلس سجستاني بودند.(20) ابوحيان يادآور ميشود كه هر يك از اينان در رشته و دانش خود بيهمتا بودند.
مجلس سيد مرتضي نيز مجمع مردان متفكر و مركز انتشار بحثهاي كلامي، فقهي و ادبي بود. ابوالعلاءمَعَرّي (م446ق) همزمان با ورودش به بغداد به مجلس سيد راه يافت و بين آنان سخناني ظريف و نغز از ادب و جدل رد و بدل ميشد. ابواسحاق صابي (م384ق) و عثمان بن جِنّي موصلي (م392ق) نيز از ملازمان مجلس سيد بودند كه همه از بزرگان و سر آمدان ادب روزگار به شمار ميآورند.(21)
2. استاد و شاگرد
اين مناظرهها بدون هيچ گونه غرض ورزي انجام ميشد و شاگرد فقط به منظور آموختن از استاد سؤال ميكرد و با وجود احترام عظيميكه دانشجو براي استاد در دل داشت، هرگز از طرح سؤال و مناقشه درباره درس استاد پرهيز نميكرد، بلكه اين روش چنان فضيلت پسنديدهاي بود كه حتي شرم در پرسش را از آفات علم ميدانستند.
3. ملازمان و شركت كنندگان غير اصلي
ه ) چگونگي برگزاري مجالس
1. طرح مسئله
اما وجه مشترك همه مجالس اين بود كه مناظره با طرح مسئلهاي شروع ميشد و شركتكنندگان با خاطري آسوده، در مقام پاسخ بر ميآمدند. مجلس ابنسعدان وزير با ابوحيان به اين صورت بود كه وزير مسئلهاي مطرح ميكرد و ابوحيان به آن پاسخ ميگفت.(26)گاه نيز به اين صورت اتفاق افتاد كه در مجلس به كسي فرمان داده ميشد تا با شيخي مناظره كند. نقل شده است كه وقتي ابنعدي فيلسوف در بغداد از مجلس وزيري ديدار ميكرد و گروهي از اهل كلام نيز حاضر بودند، وزير به اهل كلام فرمان داد تا با شيخ يحيي كه رئيس و سخنگوي مكتب فلسفي بود، مناظره كنند. نكته جالب آنكه ابنعدي درخواست مناظره را رد ميكند و عذر ميآورد كه متكلمان مباني اصطلاحات او را درك نميكنند و او نيز مصطلحات ايشان را نميفهمد. وزير نيز از ابنعدي عذر ميخواهد و سنجيده بودن عمل او را تصديق ميكند.(27)
2. مبارز طلبي
3. مجلس به صورت گردش بهاري
4. مجلس به صورت شبيهسازي
5. مجلس بدون طرح و برنامه
همچنين روز درگذشت ابوعبدالله محمدبن محمدبن طاهر موسوي (پدر سيد مرتضي) در منزل ايشان مجلسي بدون برنامهريزي قبلي شكل گرفت. حاضران در آن مجلس شيخ مفيد و ابوبكر باقلاني و نيز جمع كثيري از بنيهاشم و نيز جمعي از تجار و مسافران بودند. ابوبكر باقلاني نماينده مكتب سني معتزلي در دوره، به مناسبت حضور شيعيان در اين مجلس، بحثي را درباره نص (معناي لغوي) و سپس نص بر امامت علي(ع) آغاز ميكند و در اين باب، آنقدر مناظره و گفتوگو ادامه پيدا ميكند تا جايي كه ابوبكر ديگر چيزي نميگويد كه لايق حكايت باشد.(33)
پي نوشت ها :
*كارشناس ارشد تاريخ تمدن ملل اسلامي از دانشگاه آزاد اسلامي شهرري.
** دانشيار دانشگاه تهران
1. مقدسي، احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم، 413.
2. مقامات حريري، ص 15.
3. محمد کريمي زنجاني، محمد، مدخل «سيد مرتضي»، دايره المعارف تشيع، زير نظر صدر حاج سيد جوادي، احمد، ج 9، ص 463. 471.
4. ياقوت حموي، معجم الادبا، ج 6، ص 539.
5. ابوحيان توحيدي، اخلاق الوزيرين، ص 299ـ301.
6. مسعودي، التبيه والاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ص 157.
7. عمر فروخ، اخوان الصفا، در تاريخ فلسفه در اسلام، ج 1، ص 407.
8. حنا عليبنحسين فاخوري، تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ص 191.
9. براي اطلاع بيشتر از انجمن اخوانالصفا ر.ك: مقاله اخوان الصفا از عمر فروج، ص 407، در کتاب تاريخ فلسفه در اسلام (مجموعه مقالات) مطالعات تطبيقي در فلسفه اسلامياثر سعيد شيخ، ص 75. 76، مقاله اخوان الصفا در دائره المعارف بزرگ اسلامي.
10. خراساني، شرفالدين، مدخل: ابوسليمان سجستاني، در دايره المعارف بزرگ اسلامي، ج 5، ص 565.
11. ابوحيان توحيدي، الهوامل و الشوامل، ص 359.
12. نک، ابوحيان توحيدي، الامتاع و المؤانسه.
13. تاجالدين سبکي، طبقات الشافعيه الکبري، ج 3، ص 169.
14. شيخ مفيد، مجالس در مناظرات، مجلس 39 . ص 119ـ118.
15. همانگونه که ميبينيم تمام افراد فوق از بزرگان حيطه دانش علمي خويش ميباشند.
16. ابوحيان توحيدي، الامتاع و المؤنسه، ص642. 648
17. همو، الصداقه و الصديق، ص 80 .
18. رك: زرياب، عباس، مدخل ابوبکر باقلاني، دانشنامه جهان اسلام، ج 1، ص 642.
19. ابن جوزي، المنتظم، ج 3، ص 183 و 252.
20. ابوحيان توحيدي، الامتاع، ج 1، ص120.
21. عبدالرزاق محييالدين، شخصيت ادبي سيدمرتضي، ص 122.
22. همو، 332.
23. شرفالدين خراساني، دائره المعارف بزرگ اسلامي، ج 5، ص 565.
24. جويل ل کرمر، احياي فرهنگي در عهد آلبويه، ص 156.
25. ابوحيان توحيدي، الامتاع، ج 2، ص 26.
26. همو، ج 1، ص 19.
27. ابوحيان توحيدي، الامتاع و المؤانسه، ج 2، ص 78.
28. جويل ل کرمر، احياي فرهنگي در عهد آلبويه، ص 260ـ261.
29. ابوحيان توحيدي، الامتاع و المؤانسه، ج 1، ص 112.
30. ابن جوزي، المنتظم، ج 7، ص 18ـ17؛ ابن اثير، الکامل، ج 5، ص450.
31. همانجا.
32. توحيدي، مثالب الوزيرين، ص 213 – 212.
33. شيخ مفيد، مجالس، ص362 و 405.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}